◙ مدیرفروش : حسین صبوری

۱۱ مطلب با موضوع «نکات مدیریتی» ثبت شده است

نکته مدیریتی شماره 11

بازخوانی بهتر از بسیارخوانی

 ✒️استاد "بهاءالدین خرّمشاهی"


مطمئن باشید که حمله بی‌محابا به کتاب‌ها و به ‌سرعت گاز زدن و جویدن و بلعیدن آن‌ها از مظاهر بلکه مضارّ تمدّن جدید است
این کار کما بیش هتک حرمت کتاب است
با کتابِ خوب باید ماه ها، سال‌ها، بلکه یک عمر زندگی کرد
آناً به جان کتاب تازه‌خریده افتادن و از بای بسم الل‍ه تا تای تمّت خواندن، غالباً جز اجرای شعائر کتابخوانی نیست. به عبارت دیگر، بهترین طرز خواندن یک کتاب وهرکتابازسرتا ته خواندن آن نیست
گاه هست که این شیوه فقط بهترین و سریع‌ترین چاره برای خلاص شدن از شرّ یک کتاب، و به پایان رساندن مسابقه‌ای خیالی و نظایر آن است.

ما به صرف یک بار خواندنِ یک کتاب، وجدان خود را خلاص و باب علم یعنی بازخوانی را منسد نکنیم

آن‌چه رفع تکلیف است و برای آبروداری خوب است، همان یک بار خواندنِ هر کتابی است. ولی آن‌چه علم‌آموز است، تکرار و تأمّل بر کتاب‌ها و بازخوانی آن‌هاست .

زیاد خواندن کتاب اگر هم خوب باشد، ولی کتاب زیاد خواندن کار بی‌حکمتی است.

سریع‌خوانان و پرخوانان و خلاصه قهرمانان سرعت و مقاومت در کتاب‌خوانی، معمولاً سطحی‌خوانان هستند؛ و چنان‌که گفته شد می‌خواهند سریعاً خاطر خود را از بابت فلان کتاب جدید الانتشار که به ‌اصطلاح به آن‌ها مبارزه‌جویانه می‌نگرد آسوده کنند.

سال‌ها پیش مقاله خوبی ازخانم پوری سلطانی در زمینه همین هشدار دادن در مورد عجولانه و حریصانه کتاب نخواندن،خواندم ... .

ایشان گفته بودند که؛
*قدما کم و خوب می‌خواندند، حال آن‌که ما بد و بسیار می‌خوانیم! نه خواجه نصیرالدین طوسی ... نه حاج ملّا هادی سبزواری، نه شیخ محمّدحسن نجفی صاحب جواهر و ده‌ها بزرگ و بزرگوار دیگر نظیر آن‌ها، به اندازه ما و شهروندان عصر ما جنون پرخوانی و کتاب ‌باز ی نداشته‌اند.
کم‌خوان و گزیده‌خوان بوده‌اند و مثل آدم‌های کم‌غذا که هرچه بخورند جذب جان‌شان می‌شود، آن‌ها هم هرچه خوانده‌اند با حضور قلب بوده و جزو جان‌شان می‌شده است؛ بر عکس شکم ‌بارگانِ کتابی یا کتاب ‌خواران عصر ما که در معرض هجوم و فشار تولید انبوه کتاب هستند.*

 لمعات عراقی یا فصوص فارابی ... یا کفایه آخوند خراسانی را نمی‌توان لاجرعه سر کشید؛ باید تجرّع کرد.

گمان می‌کنم این سؤال برای اغلب اهل نظر مطرح باشد که؛
قدما چگونه با مطالعه حدّاکثر صد یا دویست کتاب به بار می‌نشستند و صاحب نظر می‌شدند ، و ما با خواندن صدها کتاب فقط مسمومیّت سربی و امتلاء ذهن و زبان پیدا می‌کنیم؟!

جواب‌اش این است که؛
قدما کتاب‌ها را بازخوانی و همواره‌خوانی می‌کردند و هر بار با تأمّل و تجربه بیش‌تری در همان کتاب‌های معدود غور و غوص می‌کردند.
بسیار خوانی‌شان هم عددی و آماری و رج زدن کتاب‌ها نبوده است. اگر بسیارخوانی هم در کارشان بوده، بسیارخواندن و ژرف‌خوانی متون معدود و معیّنی بوده است. ذکر آن‌ها تذکّر به بار می‌آورده، ولی وردخوانی ما گاه به لقلقه زبان شباهت دارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 10

ترک عادت‌های بد، ربطی به اراده قوی ندارد


 📚 "عادت‌های خوب، عادت‌های بد"
✒️وندی وود
استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا


متفکران زیادی اعتقاد داشته‌اند که "انسان چیزی جز عادت‌هایش نیست."

"ارسطو" فکر می‌کرد عادت‌ها هستند که از ما انسانهای نیک یا بد می‌سازند، 
"
سیسرو" عادت را طبیعت ثانی می‌نامید 
و قرن‌ها بعد، "ویلیام جیمز" سخنان ارسطو را تکرار کرد و نوشت
تمام زندگی ما تا آنجا که شکل معینی دارد، چیزی جز توده‌ای از عادت ها نیست؛ عادت‌های عملی، احساسی و فکری. آنها به شکل مقاومت‌ناپذیری ما را به سوی سرنوشت‌ هدایت می‌کنند.

اما اگر انسان توده‌ای از عادت ها باشد پس جای تصمیم‌گیری‌های آگاهانه و قدرت اراده کجاست؟ 
هرچه باشد ما در طول عمرمان تصمیم‌هایی سرنوشت‌ساز می‌گیریم که می‌دانیم زندگی‌مان را تغییر خواهند داد.
احتمالاً بهتر باشد که بگوییم؛
*زندگی ما ترکیبی از تصمیم‌ها و عادت‌هاست؛* یعنی کارهایی که آگاهانه انجام می‌دهیم و رفتارهایی که ناخودآگاه از ما سر می‌زند

🔸در دانشکده روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، می‌خواستند بدانند سهم هر کدام از این دو چقدر است

بنابراین آزمایشی طراحی شد که در آن شرکت کنندگان طی دو روز تمام تجربیات خود را در لحظه ثبت می‌کردند

*نتایج این تحقیق نشان داد که ۴۳ درصد از کل رفتارهای ما برآمده از عادت‌ها است*

این سهم شاید کمتر از ۹۹ درصدی باشد که ویلیام جیمز از آن حرف می‌زد، اما همچنان بسیار تعیین‌کننده است
در واقع، مهمترین دلیلِ اینکه برخلاف وعده‌های کتاب‌های خودیاری، اراده ما بر همه چیز پیروز نمی‌شود، عادت‌هاست

*دروغ بزرگی که کتابها و مرشدهای خودیاری می‌گویند همین است: "تصمیم بگیر تا تغییر کنی!"

کافی است به سیگاری‌هایی که تصمیم گرفتند ترک کنند یا شب‌زنده‌دارانی که تصمیم گرفتند از این به بعد زود بخوابند، نگاه کنید تا متوجه شوید تصمیم‌ها چقدر زود فراموش می‌شوند.

"اگر می‌خواهیم تغییر کنیم، باید بر چیز دیگری متمرکز شویم."
نکته مهم این است که بدانیم عادت‌ها ساز و کار مخصوص خودشان را دارند و اراده قوی برای تغییرشان کافی نیست.
 
"
عادت‌ها با سرنخ‌ها و پاداش‌ها برانگیخته می‌شوند، پس راهِ ترک عادت های بد، نه در اراده قوی، بلکه در ساخت دوباره محیط‌مان به شیوه‌ای است که سرنخ ها و پاداش‌های رفتار بد را کاهش دهد."


بنابراین قدم اول این است
"
محرک‌ها را پیدا کنید." 

اگر سیگار می‌کشید ابتدا به دقت بررسی کنید که چه چیزهایی باعث می‌شود دلتان بخواهد یک نخ دیگر بکشید
زمان و مکان خاصی؟
همنشینی با آدم خاصی؟
وضعیت روحیِ ویژه‌ای؟ 

وقتی محرک‌ها را پیدا کردید، برای آنها روتین‌های رفتاری جدید تعریف کنید.
وقتی ناراحتید سیگار می‌کشید؟ 
سعی کنید هنگام ناراحتی یک فنجان قهوه برای خودتان دم کنید و بعد برای خودتان پاداش کوچکی در نظر بگیرید و فراموش نکنید
"
اراده، عادت‌ها را تغییر نمی‌دهد."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 9

چه وقت استخدام کنیم؟

بینش مدیریت - جیمز مک گراث


 رابرت تاونسند، یکی از بهترین مدیران آمریکایی بود که توانست شرکت کرایه خودرو آویس را از ورشکستگی نجات بدهد و به رهبر بازار کرایه خودرو در جهان تبدیل کند.

🔹تاونسند در یکی از گفتگوهای خود جمله بسیار مهمی را بیان کرد
*
برای آن که شرکت‌تان را جوان و سرپا نگه دارید، زمانی یک کارمند جدید استخدام کنید که کارمندان کنونی‌تان آن قدر سرشان شلوغ است که از آمدن یک نیروی جدید بال در بیاورند.*

🔹این جمله و نگرش تاونسند چند نکته مهم را به ما یادآوری می‌کند:

1️بسیاری از مشکلات شرکت‌ها با استخدام نیروی جدید حل نمی‌شوند بلکه با مدیریت درست نیروهای کنونی حل می‌شوند
مثلا اگر فروش‌مان کم است، با استخدام چند فروشنده جدید نمی‌توانیم فروش‌مان را افزایش بدهیم بلکه باید ابتدا روی افزایش انگیزه و مهارت فروشندگان کنونی‌مان تمرکز کنیم و سپس سراغ استخدام فروشندگان جدید برویم .

2️   بسیاری از شرکت‌ها به خصوص شرکت‌هایی که مالکیت و مدیریت آنها از هم جداست، صرفا به این دلیل نیروهای جدید استخدام می‌کنند که تصور می‌کنند «بزرگ‌، زیباست».
به بیان دیگر، این شرکت‌ها به این خاطر کارمند جدید استخدام می‌کنند که به اشتباه فکر می‌کنند هر چه شرکت‌شان بزرگ‌تر باشد، قوی‌تر است. در حالی که شرکتی در بازارهای رقابتی امروزی موفق می‌شود که چابک‌تر و سریع‌تر باشد نه صرفا بزرگ‌تر.

3️وقتی کارمند جدید برای کمک به کارمندانی که سرشان بسیار شلوغ است، وارد شرکت می‌شود، ناخودآگاه توسط کارمندان کنونی بهتر مورد استقبال قرار می‌گیرد
در نتیجه، کارمند جدید خیلی زودتر با بقیه اعضای شرکت هماهنگ می‌شود و می‌تواند بهره‌وری کل تیم کاری را افزایش بدهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 8

مدیریت بوقلمونی و پدیده راسوهای عروسکی 


دکتر مجتبی لشکربلوکی


بوقلمون های مادر که به عاطفه مادری معروفند بعضی وقتها جوجه های کوچک خود را میکشند!
این رفتار وحشیانه چه زمانی رخ می دهد؟ و چرا؟
  
جانورشناسان آزمایش‌های زیادی برای کشف این رفتار متناقض و عجیب بوقلمون مادر انجام داده اند
نتیجه اینکه تنها راهی که بوقلمون مادر حس میکند موجودی جوجه اوست صدای خاص «چیپ چیپ» جوجه تازه متولد شده است
اگر چیپ چیپ کند فرزند محسوب میشود و اگر چیپ چیپ نکند تهدید تلقی شده و بلافاصله با رفتار طبیعی دفاعی مادر مواجه می‌شود که ماحصل آن یورش و نامهربانی است

در تایید این رفتار ، جانورشناسان آزمایشی را طراحی کردند به این شکل که عروسکی کوکی را به شکل راسو که دشمن طبیعی بوقلمون است را با صدای چیپ چیپ جوجه ضبط شده به سمت مادر فرستادند و نتیجه در آغوش گرفتن دشمن قسم خورده بود (برگرفته از نوشته دکتر روح الله حمیدی مطلق، سیاست پژوه) 

☑️تحلیل و تجویز راهبردی
گاهی اوقات ما در خانواده، سازمان و کشور خود نیز همین رویکرد بوقلمونی را انجام می دهیم ... چگونه؟
هر کسی که هر حرف جدیدی می زند، دشمن تلقی می کنیم و هر کسی که همان ایده های ما را نشخوار می کند و به ما تحویل می دهد دوست/فرزند تلقی می کنیم. بگذارید با هم چند نمونه را مرور کنیم

شما سه فرزند دارید. دو فرزند اول تان سر براه دارند زندگی شان را می کنند اما فرزند آخر (پسر یا دختر) کل خانواده را به چالش می کشد که زندگی کارمندی را رها کنید، خانه ای که اخیرا از پدر به ارث رسیده است را بفروشیم و شروع کنیم به یک کسب وکار
خانه پدری برای شما مقدس است و همچنین به زندگی کارمندی عادت کرده اید.
بنابراین برخلاف دو فرزند دیگر که چیپ چیپ می کنند این آخری بدجوری روی اعصاب است
 

اگر یک کارمند تازه وارد از ما ایراد بگیرد که چرا این محصولات را وارد می کنید و چرا همان را داخل کشور تولید نمی کنیم و این باعث اتلاف منابع است و خیانت در حق سهام دار. چون چیپ چیپ نمی کند، او را کنار می گذاریم

مدت ها کشور را بر اساس یک نگاه و یک رویکرد اداره کرده ایم
یک عده پیدا می شوند و می گویند که می شود کشور را گونه دیگری هم اداره کرد
می شود با تغییراتی فقر و فساد را در میان مدت کمتر کرد و در بلند مدت خشکاند.
حرف هایی که می زنند کمی عجیب به نظر می رسد. اصلا چیپ چیپ نمی کنند. واژه های ما را به کار نمی برند. گذشته ما را تایید نمی کنند. به جای تحسین و تمجید و تکریم، زبان تند و گزنده ای دارند. بنابراین با رفتار طبیعی دفاعی مادر روبرو می شوند و فرزندان واقعی توسط مادر دلسوزشان رانده می شوند.
به کدامین گناه؟ ... چیپ چیپ نمی کنند.  

الف) قرار نیست هر کسی هر ایده ای داشت اجرا شود
بدیهی است که توان و زمان و منابع ما محدود است و باید دست به انتخاب بزنیم.
نکته آنجاست که نباید هر که چیپ چیپ نکرد را کشت و هر که چیپ چیپ کرد را عزیز دانست
فقط باید شرایطی را فراهم کنیم که دیدگاه های مختلف امکان طرح آزادانه، بررسی آگاهانه و انتخاب عاقلانه را داشته باشند.  

ب) مواظب راسوهای عروسکی باشیم
برخی دشمن اند و برخی نیز از سر ترس و عافیت طلبی، ترجیح می دهند چیپ چیپ کنند
پس بهتر است به جای تکیه بر غریزه مادری به عقلانیت و گشودگی (Openness) تکیه کنیم. چیپ چیپ معیار نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 7

روابط انسانی، از احترام تا استثمار


از هنرعشق ورزیدن: اریک فروم


اگر *جزء سوم عشق* یعنی *احترام* وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطه‌جویی و میل به تملک دیگری سقوط می‌کند

منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف مقابل ، آن چنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی‌همتای او.

احترام یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن‌طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود.
بدین ترتیب، ...
در آنجا که احترام هست، استثمار وجود ندارد.

من می‌خواهم "معشوقم" برای خودش و در راه خودش پرورش یابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.

اگر من شخصی را دوست دارم، با او آن چنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می‌کند رفتار و احساس وحدت می‌کنم.

احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی‌مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم.

"احترام" تنها بر پایه "آزادی" بنا می‌شود.

به مصداق یک سرود فرانسوی؛
"عشق" فرزند "آزادی" است، نه از آن "سلطه‌جویی".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 6

هرگز از هوش خوب فرزندمان نگوییم، بلکه از تلاش زیادش بگوییم.

اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد.

زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب‌پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد.ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 5

بزرگترین تهدید برای یک فرد این است که پس از فارغ التحصیلی به یادگیری ادامه ندهد!

یادگیری، پایه و اساس تجربه بشری است 
اما سیستم آموزشی و مدرسه باعث می‌شود بسیاری از مردم از آن متنفر شوند.

شما دو گزینه دارید:

یاد بگیرید و آینده بهتری برای خود بسازید.
یا
با آرزوی چیزهایی که ندارید حواس خود را پرت کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 4

اگر میخواهیم به جایی برسیم که قبلاً نبوده ایم، باید از مسیری برویم که قبلاً نرفته ایم.

 ✅با اینکه همه این واقعیت را میدانیم ولی دل کندن از ساحل امن و آرامی که می شناسیم و زدن به دل دریای خروشان و ترسناکی که نمی شناسیم، کاری است بسیار سخت و دشوار.

افرادی موفق میشوند که از این سختی و دشواری بگذرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 3

"قانون اثر دانه" در مدیریت

هر درخت سیب بیش از پانصد سیب دارد که هر یک لااقل ده دانه دارد. چرا این همه دانه لازم است که فقط یک یا چند درخت دیگر اضافه شود؟

❇️طبیعت می‌گوید اکثر دانه ها رشد نمی‌کنند. اگر واقعا می‌خواهید چیزی اتفاق بیافتد بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.
1
باید در بیست مصاحبه شرکت کنید تا شغلی به دست آورید.
2
باید با چهل نفر مصاحبه کنید تا سرانجام فردی مناسب استخدام شود.
3
باید با پنجاه نفر صحبت کنید تا محصول خود را به یکی از آن‌ها بفروشید.
4
باید با صد نفر آشنا شوید تا یک دوست صمیمی پیدا کنید.

❇️دیدگاه: قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آن‌ها درس گرفت. قانون دانه را درک کنید و ناامید نشوید و به راحتی احساس شکست نکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکته مدیریتی شماره 2

توصیه‌های پیرمرد ۱۰۰ ساله که تمام دنیا را گشت:

۱- هر چقدر کمتر حرف بزنی کلماتت ارزش بیشتری پیدا می‌کنند.

 

۲- وقتی روی مشکلات تمرکز کنی مشکلات بیشتری نصیبت میشود، روی راه‌حل‌ها تمرکز کنی موقعیت‌های بیشتری نصیبت میشود .

 

۳- هرچه قدر پیرتر میشوی دایره‌ دوستانت کوچیک‌تر و با کیفیت‌تر میشود .

 

۴- مهم نیست که الان چه قدر زندگی سخته، روزی به عقب نگاه می‌کنی و می‌فهمی تمام دست و پا زدن‌های زجرآور باعث بهتر شدن زندگیت شده اند .

 

۵- سعی نکن همه کارها را به تنهایی انجام دهی و خودت را خسته کنی و درآخر بگویی تنهایی انجامش دادم! مهم انجام دادن کار هست چه تنهایی چه گروهی.

 

۶- بعضی از مسیرهای زندگی را باید تنهایی بروی ، بدون خانواده، بدون دوست، بدون شریک . گاهی اوقات مجبوری، گاهی اوقت نیاز هست !

 

۷- تا انرژی و انگیزه داری برای خودت وقت صرف کن ، آموزش ببین، مهارت کسب کن . مادیات به سمت کسی میرود که برایش آماده شده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰